اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عیب نمودن

نویسه گردانی: ʽYB NMWDN
عیب نمودن . [ ع َ / ع ِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) نشان دادن عیب . نمایاندن نقص و عیب . || عیب کردن . ایراد گرفتن :
سوزنی گر نکشد سرمه ٔ بینش در چشم
نتوان عیب نمودن نفس عیسی را.

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.