اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عیسی دم

نویسه گردانی: ʽYSY DM
عیسی دم . [ سا دَ ] (ص مرکب ) دارای دمی چون دم عیسی . مسیح دم . مسیحادم . عیسی نفس . مسیحانفس . جان بخش . زنده کننده ٔ مردگان :
پس از این نام تو بر خاطر دهر
صدر عیسی دم و یوسف نظر است .

خاقانی .


می عطسه ٔ آدم شده یعنی که عیسی دم شده
داروی جان جم شده در دیر دارا داشته .

خاقانی .


جانها در اصل خود عیسی دمند
یک زمان زخمند و دیگر مرهمند.

مولوی .


بحر احسان ، غیاث دولت و دین ، آن محمدجمال عیسی دم . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 131).
سایه ٔ قد تو بر قالبم ای عیسی دم
عکس روحی است که بر عظم رمیم افتاده ست .

حافظ.


بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت .

حافظ.


ز دست شاهد نازک عذار عیسی دم
شراب نوش و رها کن حدیث عاد و ثمود.

حافظ.


محمدخلق ، یوسف روی ، موسی دست ، عیسی دم
سکندرملک ، خضرالهام ، آصف رای ، جم فرمان .

؟


رجوع به عیسی (ابن مریم ) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.