اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عیش راندن

نویسه گردانی: ʽYŠ RʼNDN
عیش راندن . [ ع َ / ع ِ دَ ] (مص مرکب ) عشرت کردن . خوش گذراندن :
چو سعدی عشق پنهان دار و لذت جوی و آسایش
به تنها عیش میراند که منظوری نهان دارد.

سعدی .


مرا پنج روز دگر مانده گیر
دو روز دگر عیش خوش رانده گیر.

سعدی .


گلیم بین که در آن بر چه عیش میراند
سیه گلیمی من بین که دورم از بر او.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.