عیص
نویسه گردانی:
ʽYṢ
عیص . [ ع َ] (ع مص ) دشوار گردیدن سخن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). عیاص . عَوَص . رجوع به عوص و عیاص شود.
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
عائس . [ ءِ ] (ع ص ) نیکو سیاست کننده ٔ شتران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نگاهدارنده ٔ مال و تدبیرکننده ٔ آن . یقال هو عائس ...
آیس به معنی یخ و پک به معنی پکیج و بسته حبیبه بالارستاقی
ایس و لیس . [ اَ س ُ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) جزء اول «ایس » به معنی بودن است و لیس همان کلمه است باضافه ٔ لای نفی عربی . (از یادداش...