عیص
نویسه گردانی:
ʽYṢ
عیص . (اِخ ) حصاری است بین ینع و مروه . و گویند عرضی است از اعراض مدینه در ساحل دریا. (از معجم البلدان ). کوهی است از کوههای مدینه . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عائس . [ ءِ ] (ع ص ) نیکو سیاست کننده ٔ شتران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نگاهدارنده ٔ مال و تدبیرکننده ٔ آن . یقال هو عائس ...
آیس به معنی یخ و پک به معنی پکیج و بسته حبیبه بالارستاقی
ایس و لیس . [ اَ س ُ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) جزء اول «ایس » به معنی بودن است و لیس همان کلمه است باضافه ٔ لای نفی عربی . (از یادداش...