عیک
نویسه گردانی:
ʽYK
عیک . [ ع َ ] (ع اِ) درختان بهم پیچیده . و لغتی است در «ایک ». یکی آن عیکةاست . (از اقرب الموارد). رجوع به عیکة و ایک شود.
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
ایک . (اِ) شراره ٔ آتش . (هفت قلزم ) (ناظم الاطباء).
ایک . [ اَ ] (ع مص ) انبوه و درهم شدن درخت پیلو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ج ِ ایکة. (منتهی الارب ). بیشه . (آنندراج ). بیشه و انبو...
ایک . (اِخ ) نام ولایتی است از ولایات فارس . (برهان ). ولایتی است بپارس معرب آن ایج است و از آنجا است مولانا عضد ایجی . (آنندراج ) (انجمن ...
اَئُکَ: (اوستایی) گفتن، اظهار داشتن، بیان کردن