اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عین

نویسه گردانی: ʽYN
عین . [ ع َ ] (ع مص ) چشم کردن و چشم زخم رسانیدن و بر چشم زدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).چشم زدن . (از اقرب الموارد). عَیَنان . رجوع به عینان شود. || روان گردیدن آب و اشک . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). جاری شدن آب و اشک . (از اقرب الموارد). عَیَنان . رجوع به عینان شود. || به چشمه رسیدن به کندن چاه و جز آن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء): حفرت حتی عنت ؛ حفر کردم تا به چشمه ها رسیدم . || بسیار شدن آب چاه . (از اقرب الموارد). || مایل شدن ترازو. || دیده بان شدن قوم را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). «عین » شدن برای قوم . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
آین . [ ی ِ ] (ع ص ) نرم . آسان . سبک .
آین . [ ی َ ] (اِ) آهن .
آین . [ ی ِ ] (اِ) مخفف آیین : جشن سده امیرا رسم کبار باشداین آین کیومرث و اسفندیار باشد.منوچهری .
این . (ضمیر، ص ) ضمیر اشاره برای نزدیک . مقابل آن . ج ، اینها، اینان . (فرهنگ فارسی معین ). کلمه ٔ اشاره که بدان به شخص یا شی ٔ حاضر اشاره ...
این . [ اَ ] (ع مص ) رسیدن هنگام و وقت : آن الوقت ایناً؛ رسید هنگام و وقت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و منه : آن لک ان ...
این . [ اَ ] (ع اِ) ماندگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مرد. (منت...
این . [ اَ ن َ ] (ع ق ، اِ) کجا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی ). یقال این زید؛ یعن...
این . [ اَ ن َ ] (ع اِ) یکی از مقولات نه گانه ٔعرض است در فلسفه و منطق و آن بودن چیزی است در مکان معین و مخصوص ۞ . (فرهنگ فارسی معین ...
این . [ اِی ْ ی ُ ] (اِ) بنفشه . بنفسج . (یادداشت به خط مؤلف ).
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۱۷ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.