عینی
نویسه گردانی:
ʽYNY
عینی . [ ع َ ] (ص نسبی ) نسبت است به عین التمر، از شهرهای حجاز. ابوالعتاهیة شاعر قرن دوم هجری منسوب بدانجاست . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
عینی . [ ع َ / ع ِ ] (ص نسبی ) منسوب به عین . رجوع به عین شود. || اصیل و خالص و ناب و صاف و صالح . (آنندراج ).اصلی و حقیقی و خالص . || ...
عینی . [ ع َ ] (اِخ ) نام وی محمودبن احمدبن موسی بن احمد، مکنی به ابومحمد و ملقب به بدرالدین است . وی مورخ و محدث و اصل او از حلب بود. ...
وجود عینی . [ وُ دِ ع َ / ع ِ ] (ترکیب وصفی ) وجود خارجی است . رجوع به وجود شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
جای عینی . [ ی ِ ع َ ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جای خوش و خوب و خاص : بملک عراق از جهان آرمیدم چو نور نظر جای عینی گزیدم .شفیع اثر (از ب...
چاه عینی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان علامرودشت بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 95 هزارگزی جنوب خاور کنگان بر کنار راه مالرو اشکنان ...
حسن عینی . [ ح َ س َ ن ِ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن عبداﷲ عینتابی ، متخلص به عینی . مدرس ادب فارسی در استانبول (1180 - 1253 هَ . ق .). دیوان شع...
برون عینی- اعتبار هدف به آلمانی objektive gültigkeit
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ گوکاس gukâs (پهلوی) 2ـ آنوفاوین ãnufâvin (سنسکریت: ánubhâvin) **** فانکو آدینات 09163657861
چگونگی، چونی یا کیفیت ملموس، واقعی، تجربه کردنی و بسودنی در برابر کیفیت ذهنی و تجربه ناپذیر ناملموس نابسودنی