 
        
            غازی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḠAZY 
    
							
    
								
        غازی . (اِخ ) ابن  ابراهیم . رجوع  به  ملک  السعید شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۸۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  سلیمان .[ س ُ ل َ ] (اِخ ) ابن  خلف . رجوع  به  قاضی  باجی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  سنجانی . [ س َ ] (اِخ ) (مولانا...) از مشاهیر شعرای  ایران  و از احفاد شاه  سنجان  شاعر ایرانی  بوده  و به  نوشته ٔ قاموس  الاعلام  منظومه ای  م...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  سیرافی . [ ی ِ س ِ ] (اِخ ) حسن بن  عبداﷲبن  مرزبان ، مکنی  به  ابوسعید و مشهور به سیرافی  معتزلی  حنفی  که  گاهی  به  قاضی  سیرافی  نیز موصوف  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  کواکبی . [ ک َ ک ِ ] (اِخ ) ملا ابراهیم  از صوفیان  و علماء و فقهای  قرن  یازدهم  هجری  است  که  نخست  در مولد خود، حلب  به  تحصیل  مراتب  علمی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  صدر ششم . [ ی ِ ص َ رِ ش ِ ش ُ ] (اِخ ) ستاره ٔ مشتری  : قاضی  صدر ششم  را طالع مسعود تومقتدای  فتوی  صاحبقرانی  آمده ست .سنائی .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  شیروانی . [ شیرْ ] (اِخ ) رجوع  به  قاضی بن  سیمکة شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  عبدالحی . [ ع َ دُل ْ ح َی ی  ] (اِخ ) رجوع  به  قاضی  امیر نظام الدین  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  عسقلانی . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) احمدبن  علی بن  حجر، مکنی  به  ابن  حجر و ابوالفضل . رجوع  به  ابن  حجر ابوالفضل  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  عسقلانی . [ ع َ ق َ] (اِخ ) عبدالرحیم بن  علی . رجوع  به  قاضی  فاضل  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قاضی  قنسرینی . [ ق ِن ْ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) احمدبن  ابی دواد فرج . رجوع  به  ابن  ابی دواد قنسرینی  شود.