اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غاش

نویسه گردانی: ḠAŠ
غاش . [ غاش ش ] (ع ص ) نعت فاعلی از غش . غش کننده ، مقابل مغشوش . || خائن . || کینه ور. || خادع . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
قعش . [ ق َ ] (ع مص ) گرد آوردن و جمع کردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || خمانیدن سر چوب به سوی خویش . (منتهی الارب ) (آنندراج ): قعش ...
گوگ قاش . (اِخ ) دهی است از دهستان گاوبازه شهرستان بیجار. واقع در 15000گزی جنوب باختری پیرتاج ، کنار راه مالرو کاکاعباس به کچه گنبد. کوهستا...
ساری قاش . (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه ٔ بخش نوبران شهرستان ساوه ، واقع در 35 هزارگزی شمال خاور نوبران . کوهستانی و سردسیر، آب آن از چ...
قاش زین . [ ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حنای زین . (آنندراج ). ملاطغرا در هجو پولچی گوید : از اسب برنگ سایه افتد به زمین چون صورت اگر بقاش...
قاش ماش . (ع اِ) رخت خانه . و این از اسماء اصوات است . (منتهی الارب ). ظروف و ادوات . (آنندراج ).
قاش و قماش . [ ش ُ ق ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) سفله . داس و دلوس . (فرهنگ اسدی ). خاش و خماش .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.