غاط
نویسه گردانی:
ḠAṬ
غاط. (ع اِ)گروه . || زمین پست فراخ . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
غات . (اِخ ) ۞ رات ۞ . مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: قصبه ٔ مرکز قضائی است در طرابلس غرب در 395 هزارگزی جنوب غربی مرزوق که مرکز لوای س...
غات . (اِخ ) ۞ سلسله ای از کوههای هند که اوائل دشت دکن را در ساحل بحر عمان (غات غربی ) و در ساحل خلیج بنگاله (غات شرقی ) را تشکیل میده...
قاط. [ قاطط ] (ع ص ) نرخ گران .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یقال وردنا ارضاً قاطاً ای غالیاً سعرها؛ وارد شدیم در زمینی که گران ب...
قات . (اِ) گیاهی است که در مشرق آفریقا میروید. برگهای باطراوت آن دارای بوی خوشی است .و محتوی ماده ٔ مخدّر میباشد. (الموسوعة العربیه ).
قعط. [ ق َ ] (ع اِ) گوسپندان بسیار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
قعط. [ ق َ ] (ع اِمص ) بستن و تنگ کردن . || عمامه بستن . || سخت تنگ گرفتن بر غریم . || بددل شدن . (منتهی الارب ). || ضبط و نگاه داشت...
قعط. [ ق َ ع َ ] (ع مص ) ذلیل و زبون و خوار شدن . (اقرب الموارد).
قاطی کردن، عصبانی شدن
رجوع شود به [dehkhodaworddetail-849340b738c040e4a30631606c852fd9-fa.html قاطی]
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
قره قاط. [ ق َ رَ ] (ترکی ، اِ مرکب ) میوه ٔ گرد ذغال اخته است . ذغال اخته گیاهی است که اقسام متعدد دارد، بعضی از میوه های آن کروی و بعضی د...