اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غال

نویسه گردانی: ḠAL
غال . (اِ) خانه . منزل . (فرهنگ فارسی معین ).
- پشه ٔ غال ؛ پشه دار و جای پشه .
- || نام درخت نارون است که آن را شجرة البق گویند و ترکیبی از همین ریشه است . رجوع به پشه غال شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
غال . (اِ) سوراخ گوسفندان در کوه . (لغت فرس اسدی ). مغاره ای که شبانان به جهت شبها خوابیدن گوسفندان در صحرا و دامن کوه سازند. (برهان ). شک...
غال . قال .- به غال گذاشتن کسی را ؛ با فریب او را ضامن دین خود کردن .- غال گذاشتن کسی را ؛ کنایه از فریفتن او را. و رجوع به ترکیب غال ...
غال . [ غال ل ] (ع اِ) زمین پست درختناک . || روییدنگاه سلم و طلح . || گیاهی است . ج ،غلان در همه ٔ معانی . || خانه ٔ چلپاسه . || (ص ) ...
غال .[ غال ل ] (اِخ ) رودباری است . (منتهی الارب ). غالة.
ظرف کم عمق ستبری است که از خاکستر استخوان ساخته شده است. از این ظرف برای نمال گذاری سربی که محتوی طلا و مس است استفاده می شود.
پشه غال . [ پ َ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) پشه دار است که شجرةالبق باشد. (برهان قاطع). نارون . و نیز رجوع به نارون و پشه دار شود.
غال سنگ . [ س َ ] (اِ مرکب ) حجر غاغاطیس . رجوع به غاغاطیس شود.
غال کاری . (حامص مرکب ) در تداول عامه به معنی تجزیه ٔ طلا از خاک و چیزهای دیگر بکار میرود.
غال کندن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غال ِ کاری را کندن ، در تداول عامه ، به پایان بردن . تمام کردن .
کاسه غال . [ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) در تداول گناباد خراسان خانه ٔ زنبوران را گویند.
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.