اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غبن

نویسه گردانی: ḠBN
غبن . [ غ ُ ] (ع اِمص ) سرخوردگی . واخوردگی و اندوه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
غبن داشتن . [ غ َ ت َ ] (مص مرکب ) زیان داشتن . (ناظم الاطباء). ضرر بردن .
غبن الفاحش . [ غ َ نُل ْ ح ِ ] (ع اِ مرکب ) غَبن ِ فاحش . خسارت صریح و بسیار در خرید جنس به نهجی که دو شخص ماهر از دستورات خرید و فروخت خسار...
غبن الیسیر. [ غ َ نُل ْ ی َ ] (ع اِ مرکب ) غَبن ِ یسیر. آنچه مقومی بدان تقویم کند. (از تعریفات جرجانی ). غبن در شریعت دو قسم است : غبن فاحش ...
اختیار فسخ معامله یا عقد در صورتی که یکی از طرفین پس از معامله مغبون و این غبن عرفاً قابل مسامحه نباشد.
قبن . [ ق ُ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از چهار نهر بزرگ قفقاز است . (ذیل المنجد).
قبن . [ ق ُ ب َ ] (اِخ ) اقلیمی است در قفقاز که دارای سه ملیون جمعیت است . مردم آن از نژاد ترک و چرکس اند که در قرن ششم میلادی به مذهب ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.