اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غثمة

نویسه گردانی: ḠṮM
غثمة. [ غ َ ث ِ م َ ] (ع اِ) هزارخانه ٔ شکنبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الفَحِث . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
غثمة. [ غ ُ م َ ] (ع اِمص ) رنگ خاکستری یا شبیه آن . یقال : فی لونه غثمة؛ ای بیاض الی سواد. (اقرب الموارد). خاکسترگونی یا مانند آن ۞ . (ش...
قثمة. [ ق ُ م َ ] (ع مص ) پلیدی آلوده شدن . قَثَم . (منتهی الارب ). || خاکسترگون شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) خاکسترگ...
قسمة. [ ق َ س ِ / س َم َ ] (ع اِ) حسن و جمال . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || وجه . (اقرب الموارد). روی ، یا آنچه مقابل باشد از آن ، یا آنچ...
قسمة. [ ق ِ م َ ] (ع اِمص ، اِ) اسم است تقسیم را. (منتهی الارب ). اسم است اقتسام را. || نصیب . (اقرب الموارد). || طبله ٔ عطار. (اقرب الم...
قصمة. [ ق َ م َ ] (ع اِ) برای مره است . (اقرب الموارد). || پایه ٔ نردبان . (منتهی الارب ). پله ٔ نردبان . (اقرب الموارد).
قصمة. [ ق ِ / ق َ / ق ُ م َ ] (ع اِ) پاره ٔ شکسته و جداشده . (منتهی الارب ). کسره . (اقرب الموارد). و از این باب است این حدیث : استغنوا عن ال...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.