گفتگو درباره واژه گزارش تخلف غدو نویسه گردانی: ḠDW غدو. [ غ َ ] (اِ) مُسکری که از ارزن سازند. (لسان العجم ) (ناظم الاطباء) : شراب ناب که باشد حرام بشماردحماقتی است غدو چون مباح نوشیدن .(از لسان العجم شعوری ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی خوش قد و قامت خوش قد و قامت . [ خوَش ْ / خُش ْ ق َدْ دُ / ق َ دُ م َ ] (ص مرکب )خوش قامت . بلندبالا. متناسب القامه . خوش قد و قواره . خوش قد و قواره خوش قدو قواره . [ خوَش ْ / خُش ْ ق َدْ دُ / ق َ دُ ق َ رِ / رَ ] (ص مرکب ) خوش قد. خوش قامت . متناسب القامه . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود