غراء
نویسه گردانی:
ḠRʼʼ
غراء. [ غ َ ] (ع مص ) آزمندی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حریص شدن به چیزی بی آنکه وادارکننده ای باشد. (از اقرب الموارد). غَراً. (اقرب الموارد). || سرد شدن : غری الغدیر؛ برد ماؤه . || تمادی در خشم . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
حب قرع . [ ح َب ْ ب ِ ق َ ] (اِ مرکب ) تگرک . یخچه . سنگچه . شخکاسه . بَشک . شهنگانه . پشنگک .حبقر. حب الغمام . حب المزن . و رجوع به حب القرع شود.
باقری قرا. [ ق ِ ق َ ] (ترکی ، اِ) مرغی است وحشی و صحرایی و بیشتر در خارزارها بسر برد. سیه سینه . سُبری . باقرقره . و رجوع به باقریقره شود.
قرع و انبیق . [ ق َ ع ُاَم ْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دستگاهی است که جهت تقطیر مایعات به کار میرود، و آن مجموع دو ظرف است یکی قرع که د...
ارلن اِرلِن یا بالنِ اِرلِنمایر (به آلمانی: Erlenmeyer، به انگلیسی: Erlenmeyer flask) نوعی ظرف مخروطیشکل است که عموماً برای جوشاندن به کار میرود ام...