اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غراء

نویسه گردانی: ḠRʼʼ
غراء. [ غ َرْ را ] (اِخ ) (الَ ...) جائی است که در دیار ناصفه قرار دارد و ناصفة قُوَیرة در همین جاست :
کأنهم ما بین الیه غُدوَةً
و ناصفة الغراء هدی مُحَلَّل .
تا آخر ابیات ، و به قول ابن الفقیه در پس ناحیه ٔ غراء ناحیه ٔ ذوالضروبة و در پس آن نیز ذوالغراء قرار دارد. || ذوالغراء ناحیه ای است در عقیق مدینه . رجوع به ذوالغراء شود. || نام یومی از ایام عرب . ابووجزة گوید :
کأنهم یوم ذی الغراء حین غدت
نکبا جمالهم للبین فاندفعوا.
لم یصبح القوم جیراناً فکل نوی ً
بالناس لاصدع فیها سوف تنصدع .

(از معجم البلدان ذیل غراء).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
حب قرع . [ ح َب ْ ب ِ ق َ ] (اِ مرکب ) تگرک . یخچه . سنگچه . شخکاسه . بَشک . شهنگانه . پشنگک .حبقر. حب الغمام . حب المزن . و رجوع به حب القرع شود.
باقری قرا. [ ق ِ ق َ ] (ترکی ، اِ) مرغی است وحشی و صحرایی و بیشتر در خارزارها بسر برد. سیه سینه . سُبری . باقرقره . و رجوع به باقریقره شود.
قرع و انبیق . [ ق َ ع ُاَم ْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دستگاهی است که جهت تقطیر مایعات به کار میرود، و آن مجموع دو ظرف است یکی قرع که د...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.