گفتگو درباره واژه گزارش تخلف غراسه نویسه گردانی: ḠRʼSH غراسه . [ غْرا / غ ِ س َ ] (اِخ ) ۞ تلفظ ترکی گراس . رجوع به گراس شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی غراسة غراسة. [ غ ِ س َ ] (ع مص ) قلمه کردن . قلمه زدن . خواباندن (مثلاً شاخه ٔ مو را). غراس . غروس . (دزی ذیل غرس ). قراصة قراصة. [ ق َرْ را ص َ ] (ع ص ) نشکنج گیرنده . || سرزنش کننده . (ناظم الاطباء). قراصة قراصة. [ ق ُرْ را ص َ ] (ع اِ) واحدقراص . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به قراص شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود