اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غرقه به خون

نویسه گردانی: ḠRQH BH ḴWN
غرقه به خون . [ غ َ ق َ / ق ِ ب ِ ] (ص مرکب )فرورفته به خون . درخون فرورفته . خون آلود :
از اسب اندرافتاد آنگه نگون
به خواری و زاری و غرقه به خون .

فردوسی .


دادگرا فلک ترا جرعه کش پیاله باد
دشمن دل سیاه تو غرقه به خون چون لاله باد.

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.