اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غروف

نویسه گردانی: ḠRWF
غروف . [ غ َ ] (ع ص ) چاه که دست به آبش رسد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آن چاه که از آن به دست آب توان خوردن . (مهذب الاسماء). البئر التی یغترف ماؤها بالید. (اقرب الموارد). || غرب غروف ؛ دلو بزرگ یا دلو بسیارآب بردار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || (اِ) کوزه ای که شکل ظرف اتروسک ۞ را دارد، و آن را غَرّاف نیز آورده اند. (دزی ج 2 ص 207).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
قروف . [ ق َ ] (ع ص ) مرد بسیار ستم دار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مرد بسیار ستمکار. (آنندراج ). || نافرمان . از حد گذرنده . || سخت جنگ ک...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.