غره
نویسه گردانی:
ḠRH
غره . [ غ ُ رَ / رِ ] (اِ صوت ) آواز رعد و سباع . غُرّه . (فرهنگ شعوری ). رجوع به غُرّه شود.
واژه های همانند
۴۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
قره بیگلر. [ ق َ رَ ب ِ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان خیاو واقع در 10 هزارگزی باختر خیاو و 5 هزارگزی راه شوسه ٔ خ...
قره پاپاق . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه واقع در 27500 گزی شمال باختری میاندوآب و 22 هزارگزی شمال ...
قره تپراق . [ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش زرند شهرستان ساوه . قشلاق ایل اینانلو است . سکنه ٔ آن 18 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
قره آغاجی . [ ق َ رَ ] (اِخ ) احمد رشدی . از دانشمندان است . او راست کتاب تحفةالرشد،و آن شرحی است بر ایساغوجی اثیرالدین ابهری در منطق که به...
قره باشلو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش چاپشلو از شهرستان دره گز در جنوب باختری دره گز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردس...
قره باغلو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 38500 گزی شمال خاوری کلیبر و 38500 گزی شوسه ٔ اهر کلیبر. موق...
قره بلطاق . [ ق َ رَ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرچمبو از بخش داران شهرستان فریدن واقع در 26000 گزی شمال باختری داران و 3000 گزی راه ازنا ...
قره یاتاق . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل واقعدر 24 هزارگزی شمال گرمی و 6 هزارگزی شوسه ٔ اردبیل به گرمی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.