اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غسق

نویسه گردانی: ḠSQ
غسق . [ غ َ س َ ] (ع مص ) نیک تاریک شدن شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخت تاریک شدن . (اقرب الموارد). تاریک شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). تاریک شدن شب . (مصادر زوزنی ). || (اِ) تاریکی اول شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). اول تاریکی شب . (مهذب الاسماء). ظلمة اول اللیل او دخول اوله حین یختلط الظلام . (اقرب الموارد). تاریکی پس از مغرب . تاریکی که در وقت غروب پدید آید : از رواح تا صباح و از فلق تا غسق بر سرکوی دوست معتکف و مجاور بودی . (سندبادنامه ص 188).
نور غالب ایمن از کسف و غسق
در میان اصبعین نور حق .

مولوی (مثنوی ).


آنچنانش انس و مستی داد حق
که نه زندان یادش آمد نه غسق .

مولوی (مثنوی ).


|| تاریکی شب . (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). || چیزی است از ریخته های طعام مثل زؤان ۞ و مانند آن . شی ٔ من قماش الطعام کالزؤان و نحوه . (اقرب الموارد) (تاج العروس ) (قطر المحیط) ۞ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
غسق . [ غ َ ] (ع مص ) باران ریزه باریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غَسَقان . (منتهی الارب ). || غسق لبن ؛ ریزان گردیدن شیر از پستان . نیک ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.