غشیم
نویسه گردانی:
ḠŠYM
غشیم . [ غ َ ] (ع ص ) شخص بی مهارت و بی استعداد. نوآموز بی مهارت . شخص ساده و بی آموزش فریب خورده . گول خورده . آنکه زود گول خورد. دانش آموز بی تجربه . بی دست و پا. مضحک . ناشی . آنکه نمیتواندرلی را بازی کند. ج ، غُشم ؟ غُشُم . (دزی ج 2 ص 213).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
قشیم . [ ق َ ] (ع اِ) مقل خشک . (منتهی الارب ). یبیس البقل . (اقرب الموارد). ج ، قُشْم . (اقرب الموارد)(منتهی الارب ). || مرگ . (اقرب الموار...