اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غله

نویسه گردانی: ḠLH
غله . [ غ ُل ْ ل َ / ل ِ ] (اِ) کوزه ٔ کوچک . (فرهنگ جهانگیری ). کوزه ٔ کوچک سرتنگ . (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرا). کوزه ای که طمغاچیان و راهداران و قماربازان دارند و در آن پول سیاه و سپید جمع میکنند وغُلَّک تصغیر آن است و آن کوزه را غله دان و غولک دان نیز گفته اند. (از انجمن آرا) (آنندراج ) :
گردون دهد به سفره ٔ محنت مرا طعام
گیتی دهد به غله ٔ شدت مرا شراب .

قاضی حمیدی (از فرهنگ جهانگیری ) (رشیدی ).


۞
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قله آباد. [ ق ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زاوه بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 18هزارگزی خاور تربت حیدریه و 3هزارگزی جنوب شوسه...
بابل قله سی . [ ب ِ ق ُ ل َ ] (اِخ ) ۞ (برج بابل ) نامی است که در توراة بیک برج آسمانخراشی داده شده که اولاد نوح در وادی سنجار شروع بساخ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.