اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غنچه غنچه شدن

نویسه گردانی: ḠNCH ḠNCH ŠDN
غنچه غنچه شدن . [ غ ُ چ َ / چ ِ غ ُ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مانند غنچه شدن . غنچه وار گشتن :
بر لب دجله ز بس بوس لب نوش لبان
غنچه غنچه شده چون پشت فلک روی زمین .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
غنچه شدن . [ غ ُ چ َ/ چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه ازجمع شدن و گرد شدن . (انجمن آرا) (از برهان قاطع). کنایه از خویش را فراهم آوردن . (آنندراج ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.