اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غوری

نویسه گردانی: ḠWRY
غوری . (اِخ ) مکنی به ابوجعفر. وی از جانب عمرواللیث به حکومت مرو گماشته شده بود. رجوع به احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ج 1 ص 396 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
قانسوة غوری . [ ] (اِخ ) از ممالیک برجی است . رجوع به قانصوة غوری شود.
قانصوه غوری . [ غ َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ ظاهری (850 - 922هَ . ق . = 1446 - 1516 م .) (منسوب به ظاهر خوشقدم )،اشرفی (منسوب به اشرف قایتبای )، غو...
غوری شانستی . [ ] (اِخ ) رجوع به غورسانجی ، غورشانسی و طبقات ناصری شود.
حسن آباد غوری . [ ح َ س َ دِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مشکان بخش نی ریز شهرستان فسا در 18هزارگزی شمال کنار شوسه ٔ سیرجان به نی ریز با...
دلاورخان غوری . [ دِ وَ ن ِ ] (اِخ ) اولین از غوریان مالوا هند که از سال 804 تا 808 هَ . ق . سلطنت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام لین پول ). وی ...
علاءالدین غوری . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) مقصود سلطان علاءالدین حسین بن عزالدین حسین از مشاهیر سلاطین غوریه ٔ فیروزکوه است و دولت غوریه ...
شهاب الدین غوری . [ ش ِ بُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) رجوع به شهاب الدین معزالدین محمدبن بهاءالدین شود.
پهلوان ملک غوری . [ پ َ ل َ م َ ل ِ ک ِ ] (اِخ ) نام یکی از سران غازان خان . هنگام قتل صدر جهان صدرالدین احمد زنجانی ، روز یکشنبه بیست و یک...
علاءالدین حسین، معروف به جهانسوز، پسر ملک عزالدین حسین ملقب به ابوالسلاطین، از سال ۵۴۴ تا ۵۵۶ هجری، فرمانروای سلسلهٔ غوریان بود. وی دولت غوریان را به ...
قوری .(اِ) غوری و آن آوندی است لوله دار که در آن چای و جز آن دم می کنند. (ناظم الاطباء). رجوع به غوری شود.- قوری گلین ؛ ظرف گلین که ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۶ ۴ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.