گفتگو درباره واژه گزارش تخلف غیذار نویسه گردانی: ḠYḎʼR غیذار. [ غ َ ] (ع اِ) خر. ج ، غَیاذیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). الاغ . حمار. (از اقرب الموارد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی قیذار قیذار. [ ق َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل پدر عرب است . (منتهی الارب ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود