اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غیر

نویسه گردانی: ḠYR
غیر. [ ی َ ] (ع اِ) گشتن حال .تغیر حال . (متن اللغة). تغیر. دگرگونی :
تا نصیحتگر او بود براو بود پدید
چون نصیحت نشنید آمد در کار غیر.

فرخی .


تا جهانست جهاندار تو بادی و مباد
در جهانداری و در دولت تو هیچ غیر.

فرخی .


خدنگ ترکی بر روی و سر همی خوردند
همی نیامد بر رویشان پدید غیر.

فرخی .


|| بعضی آن را بمعنی دِیَه آورده و مفرد دانسته اند. رجوع به غیَر (ج ِ غیرَة) و اقرب الموارد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۹ ثانیه
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ناویهزیک nāvihzik (نا با مانوی vihez با پسوند پهلوی یک).*** فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی آنها این است: آپراک (سنسکریت: آپراکرْتَ)
این دو واژه عربی است و پارسی آن این است: یوتیهین (سنسکریت: یوکتیهینَ)
این دو واژه عربی است و پ=ارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ ناپاژپات nâpâžpât (نا + سغدی: pacpât: مستقیم). 2ـ ناهنار nâhanâr. (نا + مانوی: hannâr: مستقیم) ****...
غیر متقربه. [ م ُ ت َ رَق ْ ق ِ ] (ع ص ) نا مُنتَظَر. چیزی که انتظارش نمی رفته و محتمل الوقوع و یا ممکن نمی نموده. نقیض آن در زبان مردم مترقبه به معنا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
بیان مفهومی بدون تاثیر از تصورات و علایق شخصی و فردی و کاملا عینی
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
همتای پارسی این سه واژه ی عربی، این است: اُژان وینا کامم ožān-vinā-kāmam (سغدی: اژان: قتل؛ وینا کامم؛ سنسکریت: غیر عمد)*** فانکو آدینات 09163657861
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.