اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غیة

نویسه گردانی: ḠY
غیة. [ غ َی ْی َ ] (ع اِ) تأنیث غَی ّ. رجوع به همین کلمه شود.
- وَلَدُ غَیَّة یا غیَّة ؛ پسر زنا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ناپاکزاد. حرامزاده . ولدالزنا.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
در زبان ترکی قیه به معنای سنگ بزرگ و (اولو) به معنای مرده تر کیب این دو در لغت مذبور به معنی سنگ بزرگ مرده . در اصل اگر محل مذکور را از نزدیک ...
قیه جیک . [ ی َ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
قیه چمن . [ ق َ ی َ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل ، سکنه ٔ آن 192 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و ش...
قیه دبی . [ ق َ ی َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردانگه ٔ بخش هوراند شهرستان اهر،سکنه ٔ آن 300 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، حبوب...
گگجه قیه . [ گ ُ ج ِ ق َی ْ ی َ / ی ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان ایجرود بخش مرکزی شهرستان زنجان ، واقع در 46هزارگزی جنوب باختری شهر زنجان و ...
موسی قیه . [ سا ق َ ی َ ] (اِخ ) ابواسحاق . دهی است از دهستان اوجان بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 7 هزارگزی جنوب باختری بستان آباد با 1...
وادی غیه . [ ی ِ غ َی ْ ی َ ] (اِخ ) ۞ وادی غایه . رجوع به وادی غایه شود.
اولو قیه : در زبان ترکی قیه به معنای سنگ بزرگ و (اولو) به معنای مرده تر کیب این دو در لغت مذبور به معنی سنگ بزرگ مرده . در اصل اگر محل مذکور را...
قمچی قیه . [ ق ُ ق َ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان خیاو، واقع در 52هزارگزی شمال خیاو و 3 هزارگزی شوسه ٔ گرمی به ار...
چات قیه . [ ق َ ] (اِخ ) دهی از بخش نمین شهرستان اردبیل واقع در 16 هزارگزی شمال اردبیل و 8 هزارگزی راه ارابه رو گرمی اردبیل .کوهستانی ، مع...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۶ ۴ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.