اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فادج

نویسه گردانی: FADJ
فادج . [ دَ ] (اِ) پازهر کانی باشد، و آن سنگی است زرد مایل به سفیدی و سبزی ، و رنگهای دیگر نیز بر او ظاهر است . آن را از چین آورند و چون با زردچوبه بر سنگ بسایند سبز پسته ای برآید. گویند پازهر همه ٔ زهرهاست ، خصوصاً وقتی که طلا کنند، و شربت آن دوازده جو باشد با آب سرد. (برهان ). در کرمان نیز هست . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.