اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فارس

نویسه گردانی: FARS
فارس .(اِخ ) منطقه ٔ وسیعی است که قسمتی از جنوب و جنوب باختری کشور ایران را فراگرفته و تقریباً از یازده قرن پیش از میلاد مسیح محل سکنای رشیدترین طوایف آریایی بنام پارس بوده و بهمین مناسبت به پارس موسوم گردیده است . یادگار دوران عظمت و افتخار و آثار تمدن سه هزار سال در این سرزمین با شکوه و جلال خاصی پایدار است و هر بیننده ای را در برابر خود به تعظیم وامیدارد. خرابه های پازارگاد، استخر، تخت جمشید، تخت طاوس ، نقش رستم ، آثار فهلیان از دوره ٔ هخامنشی و خرابه های دارابگرد، سیراف ، شاپور، شهرچور و آثار جزیره ٔ بحرین از روزگار ساسانیان ، مسجد جامع عتیق شیراز مربوط به دوره ٔصفاریان ، بند امیر و مدرسه ٔ خان شیراز از ساخته های عضدالدوله ٔ دیلمی و ابنیه ٔ دیگر در حوالی شیراز از اتابکان فارس ، بازار مسجد وکیل و موزه ٔ پارس و ده ها بنای دیگر از کریم خان زند، آرامگاه حافظ و بناهای بزرگ دیگر از دوران رضاشاه مانند کتابی تاریخ ایران را از عهد هخامنشیان تا امروز فصل به فصل شرح داده است .این آثار محققان و باستان شناسان را به تحقیق واداشته و موجب اکتشاف آثار دیگری از دل خاک گردیده است .
حدود و موقع: از شمال به استان اصفهان ، از شمال باختری به خوزستان ، از خاور به کرمان و از جنوب و جنوب باختری به خلیج فارس محدود است . شکل هندسی پیرامون آن تقریباً متوازی الاضلاع منتظمی است که قطر اطول آن از بندرلنگه تا ایزدخواست آباده در حدود 680 هزار گز و قطر اقصر آن از بندر دیلم تا حدود داراب تقریباً 520 هزار گز و مساحت آن با جزایر مربوط نزدیک دویست کیلومتر مربع است . طول جغرافیایی استان از 50 تا 55 درجه خاوری از نصف النهار گرینویچ و عرض آن از 26 تا 31 درجه و 45 دقیقه ٔ شمالی است .
اوضاع طبیعی : منطقه ای است کوهستانی که جهت امتداد کوههای آن از شمال باختری بسوی جنوب خاوری است . در قسمت های شمال باختری ارتفاعات بهم گره خورده و دارای پرتگاههای عمیق و موحش و معابر فوق العاده صعب العبور است . هرچه بطرف جنوب خاوری برویم فاصله ٔ کوهها بیشتر میشود و بین آنها جلگه هایی به نظر میرسد. در بیشتر دره ها رودخانه هایی جریان دارد که در زمستان و ماههای اول بهار دارای آب هستند و چون زمین این جلگه ها نفوذناپذیر است تشکیل نمک زارها و دریاچه های کوچکی میدهند که از جمله ٔ آنها دریاچه های بختگان ، مهارلو و پریشان یا فامور معروف است . ضمناً هرچه از شمال منطقه بطرف سواحل خلیج فارس برویم ارتفاع کوهها بطور محسوسی کم میشود مثلاً ارتفاع بلندترین کوه ساحل خلیج از 1500 گز نمیگذرد در صورتی که در شمال استان فارس کوهها تا 4000 گز هم بلندی دارند. هوای استان فارس در کناره های خلیج و تا حدود 100 هزارگزی جنوب شیراز گرم ، در مرکز استان معتدل و در کوهستانهای شمالی سرد است . جزئیات وضع طبیعی استان در شرح اوضاع طبیعی شهرستان های فارس بجای خود بیان شده است . استان فارس از هشت شهرستان شیراز، بوشهر، لار، فسا، کازرون ، جهرم ، آباده ، فیروزآباد و 32 بخش و 154 دهستان که 2924 آبادی را در بر دارد تشکیل شده وجمعیت آن در حدود 1290000 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). مهمترین حوزه های آن عبارت است از: شیراز و حومه ٔ آن ، آباده ، قشقایی ، کوه گیلویه ، ولایات مرکزی (شامل بلوکهای کوه مره شگفت ، خواجه ، سیاخ ، کوار، صیمکای ، قیروکارزین و جویم )، ولایات خمسه (شامل بلوکهای بوانات ، قنقری ، سرجاهان ، آباده ، تشتک )، دارابگرد،فسا، خفر، محال سبعه ، رودان احمدی ، جهرم ، کمین ، ارسنجان ، کربال و سروستان ، نیریز و لارستان . (از جغرافیای سیاسی کیهان صص 214-243). نام این استان را در کتب قدیم فارسستان نیز گفته اند. رجوع به فارسستان و پارس شود.
|| کلمه ٔ فارس و پارس به سراسر خاک ایران نیز اطلاق شده است . صورتی از این کلمه را که در زبان انگلیسی از اصل یونانی گرفته اند در زبان مذکور بجای لغت «ایران » به کار میبرند و چون این صورت یعنی «پرشیا» ۞ در زمان رضاشاه پهلوی در ایران نیز بکار میرفت دستوری در منع استعمال این واژه صادر شد و مقرر گردید درکتاب ها و نوشته های ایرانی همه جا واژه ٔ «ایران » برای نامیدن این کشور به کار رود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
فارس . (اِخ ) آن که زبان فارسی دارد. آن که از مردم ایران است . در مقابل ترک ، عرب و جز آن . || در پارسی باستان (کتیبه های هخامنشی ) پارسه ...
فارس . [ رِ ] (ع ص ، اِ) سوار، یعنی صاحب اسب . ج ، فرسان ، فوارس . صورت جمعاخیر برای وزن فاعل بسیار نادر است زیرا وزن فواعل جمع فاعلة است . ...
فارس . [ رِ ] (اِخ ) حطاب بن حنش فارس . رجوع به حطاب بن حنش شود.
فارس . [ رِ ] (اِخ ) یحیی بن عجیلة. نحوی عروضی از اهالی مصر بود. کتابی در عروض دارد. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 763).
فارس . [ رِ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی بن عمران ابوالفتح الحمصی . مؤلف کتاب المنشاء فی القراآت الثمان که در سال 401 هَ . ق . در مصر درگذشت ....
فارس . [ رِ ] (اِخ ) ابن حاتم بن ماهویه قزوینی . از اصحاب امام دهم بود که بواسطه ٔ اظهارغلو و فساد امام او را لعن و طرد کرده و جعفر پسر دوم ...
فارس . [ رِ ] (اِخ ) ابن سامان بن زهیربن سلیمان حسینی .پسر خال الشریف محمدبن برکات صاحب مکه بود، و مدتی از جانب محمدبن برکات والی مدینه...
فارس . [ رِ ] (اِخ ) ابن عیسی بغدادی . کنیت وی ابوالقاسم و از خلفای حسین منصور حلاج بود. از بغداد به خراسان آمد و از آنجا به سمرقند رفت و در...
فارس . [ رِ ] (اِخ ) ابن ماسوربن سام بن نوح . نواده ٔ نوح پیامبر است که بنابر یک روایت نادرست تاریخی بنای شهرفارس را نسبت داده اند. رجوع ...
کلمه‌ای بر سیاق اندیشه‌های پان (نظیر پان‌ایرانیسم، پان‌ترکیسم، پان‌افریکانیسم و جز آن) که در ادبیات پان‌ترک‌ها رواج دارد و به معنای ناسیونالیست ایرانی...
« قبلی صفحه ۱ از ۵ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.