اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فاق

نویسه گردانی: FAQ
فاق . (ع اِ) کاسه ٔ پر از طعام . || روغن زیتون پخته . || دشت هموار. || مرغی است آبی درازگردن . (منتهی الارب ). طائری طویل العنق . (فهرست مخزن الادویه ). || (ص ) مرد درازبالای برهم و مضطرب اندام . (از منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
فاق . (اِ) شکاف قلم و شکاف ریش بلند. (یادداشت بخط مؤلف ). هر یک از دو قسمت جداشده از یکدیگر قلم و ریش و امثال آن . در تداول عام ، خط یا شکا...
فاق . (ترکی ، اِ) سوفار تیر. (از چراغ هدایت ). و آنچه از استادان فن تیراندازی مسموع شده این است که فاق ریسمان خامی است که در وسط چله ٔ ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
فاق /fāq/ (اسم) [مٲخوذ از عربی: فقء؟] ۱. شکاف: فاق قلم. ۲. در خیاطی، فاصلۀ خشتک شلوار تا کمر. ۳. [قدیمی] وسط چلۀ کمان؛ سوفار. فرهنگ فارسی عمید crotch
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
فاق قلم . [ ق ِق َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به فاق شود.
فاغ . (پسوند) مزید مؤخر امکنه . (یادداشت بخط مؤلف ). || (اِ) قسمی اطلس روسی است ، و گویا در این معنی لفظ هم روسی باشد. (از فرهنگ نظام ).
فاغ . (اِخ ) از قرای سمرقند است . (معجم البلدان ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.