اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فالق

نویسه گردانی: FALQ
فالق . [ ل ِ ] (ع ص ، اِ) شکاف کوه .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || درخت خرمایی که در حال شکوفه کردن باشد. (از منتهی الارب ). || زمین پست میان دو پشته . (منتهی الارب ).
- فالق الاصباح ؛ شکافنده ٔ صبح ، یعنی خدا. (از فرهنگ نظام ) :
فالق الاصباح اسرافیل وار
جمله را در صورت آردآن دیار.

مولوی .


- فالق الحب ؛ آفریننده ٔآن یا برون آرنده ٔ برگش به شکافتن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
فالق . [ ل ِ ] (اِخ ) موضعی است مر بنی کلاب را، و در آن آبکی است . (منتهی الارب ). از منازل ابوبکربن کلاب است در نجد. (از معجم البلدان ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.