اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فحیح

نویسه گردانی: FḤYḤ
فحیح . [ ف َ ] (ع اِ) آواز مار که از دهانش برآید. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (مص ) بانگ کردن مار. (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
فحیة. [ ف َح ْ ی َ / ف َ حی ی َ ] (ع اِ) آشامیدنی تنک ، یا عام است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
فهیه . [ ف َ ] (ع ص ) عاجز و درمانده به سخن : سفیه فهیه ؛ نادان و عاجز. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.