گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فخرالدوله نویسه گردانی: FḴRʼLDWLH فخرالدوله . [ ف َ رُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) فلک الامة ابوکالنجربن فناخسره . (آثار الباقیه ٔ بیرونی ص 133). رجوع به ابوکالنجار ۞ شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی فخرالدوله فخرالدوله . [ ف َ رُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) گلپایگانی . یکی از نوادگان فخرالدوله گرشاسب بود و به امر حسام الدوله اردشیر او را در رودخانه ٔ بابل غرق ... فخرالدوله فخرالدوله . [ ف َ رُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) نماوربن بیستون (متوفی به سال 640 هَ . ق .) از پادشاهان سلسله ٔ پادوسبانان است . (از مازندران و استرآباد ... فخرالدوله فخرالدوله . [ ف َ رُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد که در 15 هزارگزی شمال باختری بجنورد و 10 هزارگزی... رستم بن فخرالدوله رستم بن فخرالدوله . [ رُ ت َ م ِ ن ِ ف َ رُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) مجدالدوله ٔ بویهی ، مکنی به ابوطالب که در سال 387 هَ . ق . در یازده سالگی پادشاه ... فخرالدوله اشرف الملوک اَشرَف المُلوک (فَخرالدوله) (۱۲۶۱ خورشیدی – دی ماه ۱۳۳۴) شاهزادهٔ قاجار، دختر مظفرالدینشاه و سرورالسلطنه، خواهرزادهٔ عبدالحسین میرزا فرمانفرما، دخترخ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود