اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فخیخ

نویسه گردانی: FḴYḴ
فخیخ . [ ف َ ] (ع ص ) خرخر کردن در خواب . (منتهی الارب ). بجست کردن خفته . غطیط. (تاج المصادر بیهقی ). || دمیدن بوی . (منتهی الارب ). || (اِ) فخیخ الافعی ؛ آواز مار که از دهن وی آید. (منتهی الارب ). فحیح با حاء مهمله صحیح تر است . (اقرب الموارد). رجوع به فحیح شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.