گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فراخنا نویسه گردانی: FRʼḴNA فراخنا. [ ف َ ] (اِ مرکب ) مقابل تنگنا. فراخا. فراخی . (یادداشت بخط مؤلف ). فراخا. فراخی . گشادگی . (برهان ). || پهنا : سودی نکند فراخنای برو دوش گرآدمیی عقل و هنر پرور و هوش . سعدی .|| محل فراخی و گشادگی . (برهان ). رجوع به فراخا شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی فراخنا پهنه، گستره، عرصه نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود