فرت
نویسه گردانی:
FRT
فرت . [ ف ُ ] (اِ) گیاهی است که درد شکم را سود دارد. (برهان ) (فهرست مخزن الادویه ). || روشن کردن و صاف کردن را نیز گویند به ریاضت و طاعت و آن را به عربی مجاهده گویند. (برهان ). در فرهنگ دساتیر «فرتود» به معنی روشن ساختن دل و تصفیه ٔ قلب است به رنج و ریاضت و پرستش یزدان که به تازی مجاهده گویند و ترجمه ٔ لفظ اشراق است ، چه حکیم اشراقی را «فرتودی » گویند. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). و رجوع به فرتود شود.
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
فرط. [ ف َ ] (اِخ ) راهی یا جایی است به تهامة. (منتهی الارب ). جایی است در تهامه در نزدیکی حجاز و گویند طریقی است در تهامه . (معجم البلدان ...