اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فروس

نویسه گردانی: FRWS
فروس . [ ] (یونانی ، اِ) ماذریون . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به ماذریون و مازریون شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
فروس . [ ف ُ ] (ع اِ) ج ِ فرس . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اسبان . رجوع به فرس شود.
فروس . [ ف َ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ).
فروس . [ ف ُ ] (ع اِ) حلزون . (دزی ج 2 ص 263).
فروس . [ ] (اِخ ) از طسوج طبرش . (تاریخ قم ص 117).
فروس . [ ] (اِخ ) از دیه های انار. (تاریخ قم ص 137).
فروث . [ ف ُ ] (ع اِ) ج ِ فرث ، به معنی سرگین چارپای . (از ناظم الاطباء). ج ِ فرث . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به فرث شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.