اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فسرده دل

نویسه گردانی: FSRDH DL
فسرده دل . [ ف ُ / ف ِ س ُ دَ / دِ دِ ] (ص مرکب ) کنایت ازمردم دل افسرده و دل مرده باشد. (برهان ) :
نزد فسرده دلان قاعده کردن چو ابر
با دل آتش فشان چهره دژم داشتن .

خاقانی .


فسرده دلان را درآیدبه کار
غم آلودگان را شود غمگسار.

نظامی .


|| کنایت از مردم سخت دل و بی مهر هم هست . (برهان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.