فصول
نویسه گردانی:
FṢWL
فصول . [ ف ُ ] (ع مص ) برآمدن از شهر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دانه بستن و گرفتن انگور. (منتهی الارب ). بیرون آمدن دانه ٔ ریز بر تاک . (از اقرب الموارد). || جدا شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || از جای برفتن . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
فصول .[ ف ُ ] (ع اِ) ج ِ فصل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). قسمت های سخن یا نوشته : آنچه دقیقی گفته بر اثر این فصول نیز نبشتم . (تاریخ ...
فصول (برای کتاب): جایگزین پارسی این واژه ی عربی، واژه ی اوستایی هات با پسوند جمع ان=هاتان و هات با پسوند جمع لکی اِل= هاتِل. فصول (برای سال): واژه ی ک...
مردی برای تمام فصول (به انگلیسی: A Man for All Seasons)، نام فیلمی است ساختهٔ فرد زینمان که زندگی سِر تامس مور، حقوقدان و سیاستمدار سرشناس سدهٔ ۱۶ میل...