اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فصیل

نویسه گردانی: FṢYL
فصیل . [ف َ ] (ع اِ) دیوار کوچک درون حصار یا درون باره ٔ بلد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : چند فصیل بر مدار آن کشیده و دیوار تا ثریا افراشته . (جهانگشای جوینی ). آن روز به تخریب شهر و فصیل مشغول بودند. (جهانگشای جوینی ). تا شش روز در فصیل و باره و خندق و مناره ٔ آن نظاره میکردند. (جهانگشای جوینی ).
- فصیل زدن . رجوع به این مدخل شود.
- || شتر بچه ٔ از مادر جدا شده . ج ، فُصلان ، فِصلان ،فصال . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
فصیل زدن . [ ف َ زَدَ ] (مص مرکب ) دیوار کشیدن و حصار دور شهر ایجاد کردن : در شهور سنه ٔ ستین و خمسمائة خوارزمشاه محمدبن سلطان تکش بخارا را ...
ف‌‌ُ , بقایای باقیمانده از موجودات ماقبل تاریخ از حدود ۶۰۰ میلیون سال تا ۱۰ هزار پیش که معمولاً به صورت سنگ شده حفظ شده اند و بدانها سنگواره نیز اطلاق...
فسیل . [ ف َ ] (ع اِ) ج ِ فسیلة.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به فسیلة شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.