فعمة
نویسه گردانی:
FʽM
فعمة. [ ف َ م َ ] (ع ص ) زن معتدل خلقت . آگنده ساق . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
فامة. [ م َ ] (اِخ ) شهری است در ولایت شام . آنجا میوه بسیار خیزد، و میوه فروش را فامی خوانند که نسبت به این شهر است . (از تاریخ بیهقی ص 1...