اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فی

نویسه گردانی: FY
فی . [ ف َ / ف ِ ] (از ع ، اِ) مخفف فی ٔ. سایه ٔ هر چیز پس از زوال . سایه ٔ هر شی ٔ که بعد از نصف النهار باشد. (فرهنگ فارسی معین ) :
خوار خواهد رخ خورشید مگر وقت زوال
قصر میمون تورا ناقص از آن گردد فی .

انوری .


در تموز گرم می بینند دی
در شعاع شمس می بینند فی .

مولوی .


|| غنیمت . (یادداشت مؤلف ) : به یک مدح که او را گفت هزار درم از فی مسلمانان بدو داد. (تاریخ بلعمی ).
دید مردی شبان در آن چَه ْ، نی
ببرید آن نی و شمردش فی .

سنائی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
المعنی فی بطن الشاعر. [ اَ م َ ناب َ نِش ْ شا ع ِ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) (مثل ) معنی در شکم شاعر است ، و این جمله را در مورد سخنی گویند که مبهم ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
الجماهر فی معرفة الجواهر: بیرونی این کتاب را به نام ابوالفتح مودود بن مسعود تألیف کرد و موضوع کتاب معرفی مواد معدنی و مخصوصاً جواهرات مختلف است. ابوری...
کتاب ((نهایه الارب فى معرفه إنساب العرب)) در علم تبارشناسى در معرفى نسب عرب، اثر ارزشمند احمد بن عبدالله قلقشندى (756ق / 1355م ـ 821 ق / 1418م) است. ا...
تاریخ ابن خلدون المسمی دیوان المبتدأ و الخبر فی أیام العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر، معروف به «تاریخ ابن خلدون» یا «العبر»، اثر عبدالر...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.