اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فیروزه فام

نویسه گردانی: FYRWZH FAM
فیروزه فام . [ زَ / زِ ] (ص مرکب ) پیروزه فام . (فرهنگ فارسی معین ). به رنگ فیروزه . فیروزه رنگ :
سحرگه که طاوس مشرق خرام
برون زد سر از طاق فیروزه فام ...

نظامی .


سلام علی آل یاسین بخواند
به زرین زبان چرخ فیروزه فام .

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.