فیس
نویسه گردانی:
FYS
فیس . (اِ) کلاه سرخ ترکمانان عثمانی . (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
فیس . (اِ) تکبر. غرور. افاده . (فرهنگ فارسی معین ). عجب . کبر. بطر. (یادداشت مؤلف ). لاف زدن . خودستایی . (یادداشت دیگر).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
به فارسی چهره نما
وبگاه facebook.com فیسبوک (به انگلیسی: facebook) شرکت ایجاد کنندهٔ وبگاه فیسبوک است که در ۴ فوریه ۲۰۰۴ به وجود آمد.[۱]از شبکه...
فیس کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) افاده کردن . کبر نمودن . خودنمایی . لاف زدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به فیس شود.
فیص . [ ف َ ] (ع مص ) رفتن و دور شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سخن گفتن . || ظاهر و بیان کردن . (منتهی الارب ).