ق
نویسه گردانی:
Q
ق . [ ق ِ ] (ع فعل امر) فعل امراست از وقی یقی وقایة به معنی محفوظ کن ، نگه دار!
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ق . (حرف ) حرف بیست و چهارم است از حروف الفبای فارسی و حرف بیست و یکم از حروف الفبای عربی و حرف نوزدهم از حروف ابجد و در حساب جُمَّل ...
ق . [ قاف ] (اِخ )نام سوره ٔ پنجاهمین قرآن که در مکه نازل شد و 45 آیه دارد، پس از سوره ٔ حجرات و پیش از سوره ٔ ذاریات .
ق - م . [ قاف ْ میم ْ ] (علامت اختصاری ) رمز قبل از میلاد. (یادداشت مؤلف ).
غ . (حرف ) حرف بیست و دوم است از حروف الفبای فارسی و حرف نوزدهم از الفبای عربی و آخرین از حروف ابجد و در حساب جُمَّل آن را به هزار دار...
ج-غ. [ ج ِ ] (اِ) پرده ای که از چوبهای باریک سازند. || خانه ای که از چوب سازند. (ناظم الاطباء).
غ-رض . [ غ َ ] (ع اِ) پیش بند شتر مانند تنگ زین را. ج ، غُروض ، اغراض . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الغرض للرحل کالحزام للسرج . (اقرب الموارد)....
غ-رض . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غُرضة. (اقرب الموارد) (المنجد). غُرُض . (اقرب الموارد). رجوع به غرضة شود.
غ-درة. [ غ ِ رَ ] (ع اِ) غُدرة. (منتهی الارب ). غُدارة. غَدَرة. ج ، غِدرات . (تاج العروس ).
غ-راضیف . [ غ َ ] (ع اِ) ج ِ غُرضوف . (منتهی الارب ). غضروف ها. (اقرب الموارد). رجوع به غرضوف شود.
غ-ریغوریوس . [ غ ِ ] (اِخ ) (623 - 685 هَ. ق .) ابن هارون الملطی ، مکنی به ابوالفرج بن عبری ۞ . مورخ سریانی از مسیحیان یعاقبه است . کتابهایی...