اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قاتی

نویسه گردانی: QATY
قاتی . (از ترکی ، ص ) از قاتمک و قاتمق . مخلوط. درهم . قاطی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
قاتی زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) (از قاتمق ترکی ) خلط و مزج کردن . کنایه از آمیختن اندکی در بسیار از جنس دیگر که بظاهر یکی نماید.
قاتی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مأخوذ از ترکی قاتماک + شدن فارسی . مخلوط شدن . درهم شدن . درآمیختن .
قاتی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مأخوذ از ترکی قاتماق + کردن فارسی . مزج . خلط. مخلوط کردن . درهم کردن . آمیختن . درآمیختن . رجوع به ترکیب ق...
قاتی پاتی . (ص مرکب ، از اتباع ) درهم مخلوط و ممزوج نامتناسب . قاطی پاطی .- قاتی پاتی شدن ؛ درهم و برهم شدن . مخلوط شدن .- قاتی پاتی کرد...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قاتی کورکان . (اِخ ) قصبه ای است در ساحل چپ رودخانه ٔ زرافشان در بخش زرافشان ایالت ترکستان . این قصبه در 160هزارگزی جنوب غربی سمرقند واقع...
قاتی واتی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از اتباع . مخلوط و ممزوج کردن بطور نامتناسب . مخلوط کردن . درهم برهم کردن . رجوع به قاتی پاتی کردن ...
قاطی .(از ترکی ، ص ) مخلوط. درآمیخته . رجوع به قاتی شود.- قاطی کردن ؛ مخلوط کردن . درهم کردن . آمیختن . درآمیختن . رجوع به قاتی کردن شود.
غاتی . (ص ) قاتی . مخلوط. آمیخته : این آب با خاک غاتی شده . این سرکه آب غاتی دارد.
قاطی پاطی . (ص مرکب ، از اتباع ) درهم و برهم . مخلوط بی تناسب . رجوع به قاتی پاتی شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.