اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قاسم بیک

نویسه گردانی: QASM BYK
قاسم بیک . [ س ِ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) متخلص به قسمی ، خلف عباس بیک ، از امیرزادگان افشار است . بسیار عاشق پیشه بوده . گویند معشوقی داشته مسمی به سیمائی ، بجهت او تدارک عروسی گرفته در شب زفاف در حضور عروس هوس بوس و کنار کرده سیمائی را عرق حمیت دامن گیرشده خنجر به قصد حیات خود کشیده قاسم بیک در عالم نیاز سینه پیش داشته ، سیمائی را غیرت دست داده به همان خنجر مهم او را به انجام رسانیده و خود هم به قصاص رسیده عروسی به عزا مبدل شد. این چند شعر او راست :
باکم از کشته شدن نیست ، از آن میترسم
که هنوزم رمقی باشد و قاتل برود
قسمی آن صبر و شکیبی که به او مینازی
بنمایم بتو چون یک دوسه منزل برود.

#


خدا بشکوه زبان من آشنا نکند
من و شکایت آن بیوفا خدا نکند
مراست بخت زبونی که بیوفاطلب است
نمیشود که ترا نیز بیوفا نکند.

#


نه بخانه دل قراری نه بکوی یار گیرد
چکنم مگر بمیرم که دلم قرار گیرد.

(از آتشکده ٔ آذر با تحشیه ٔ شهیدی ص 20).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
قاسم بیک . [ س ِ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) از امرای بایندری ودائی رستم بیک بن مقصود بیک است . رستم بیک پس از شکست بایسنقر و نشستن بر تخت سلطنت ...
قاسم بیک . [ س ِ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) از بازماندگان حکمرانان قره مان است . وی پس از فتح قره مان در دوره ٔ ابوالفتح سلطان محمدخان ثانی سرکشی ...
قاسم بیک . [ س ِ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) متخلص به حالتی است . رجوع به حالتی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.