اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قاضی

نویسه گردانی: QAḌY
قاضی . (اِخ ) حسن بن منصوربن ابی القاسم . رجوع به قاضی خان حسن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۰ ثانیه
قاضی آباد. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . در 30000گزی جنوب خاوری ساردوئیه و 9000گزی جنوب راه مالرو...
قاضی آباد. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . در 38هزارگزی جنوب ساردوئیه و 18هزارگزی باختر راه مالرو باف...
قاضی آجی . (اِخ ) دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. در 24هزارگزی شمال خاوری بوکان و 18هزارگزی شمال خاوری شوسه ٔ بوکان به...
علی قاضی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) وی از مقربان امیرحسن بیک بود و در سال 874 هَ . ق . به رسم رسالت از جانب امیرحسن بیک به نزد ابوالغازی سلطان ...
علی قاضی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) (شیخ ...) وی از قضات بود و در ربیعالاَّخر سال 776 هَ . ق . که سلطان اویس در بستر بیماری بوداو و ارکان دولت بر ...
حصار قاضی . [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران . واقع در هیجده هزارگزی جنوب خاور ورامین و سه هزارگزی جوا...
ریش قاضی . [ ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لته ای که بر شیشه و یا کدوی شراب بندند تا شراب صاف و درپیاله ریخته شود. (ناظم الاطباء) (از بره...
صاعد قاضی . [ ع ِ دِ ] (اِخ ) رجوع به صاعدبن محمد، ابوالعلاء شود.
کلان قاضی . [ ک َ ] (اِخ ) خواجه ... به گفته ٔ مؤلف مجالس از قضات هرات و پدر مولانا وصلی شاعر بود که همه ٔمردم هرات در عقل و رای او را مسل...
کوشک قاضی . (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان فساست و 2600 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۵۸ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.